هفته پیش دومین جلسه کلاسی بود که استاد رپ که جدیدا شده آنخ ماهو البته به سبب بودن نه شخصیت منفی یا چاقی و کچلی که اتفاقا یک لاغر مو قشنگه! البته که من مدل موشو دوست ندارم و بهشم گفتم ولی خب گفتم که کچل نیست.
جلسه پیش استاد ما رو گروه بندی کرد بعد دیدیم که شت لعنتی این استاد رپ داره میگه نه استاد پسرا با هم نه و فلان و یه ترم دویی خیلی خیلی رو مخ رو انداخت گردن ما و تمام.
این جلسه داش غیرت رفت به استاد گفت میشه تایم‌مون رو عوض کنیم و استادم خیلی شیک گفت بله ده و نیم بیاید مام شاد و خندان رفتیم سرجامون و بعد داش غیرت به لیلا گفت که ما داریم میریم تایم ۱۰:۳۰ و با ترم دوییه بهت خوش بگذره بعد لیلا اولش دچار بحران شد گفت شوخی میکنی بعد داش غیرت برگشته میگه خب میخوای تو هم با ما بیا بعد لیلا از اون جایی که شوک حاصله خیلی زیاد بود و هفت و نیم صبحم بود مغزش ارور داده میگه کجا؟ میخواستم بگم مهمونی عمو شجاع خلاصه تهش خیلی مظلوم گفت منم میام خلاصه که شدیم سه تفنگدار فراری!
نکته این متن اینه که لیلا پسره و خودش باعث شده ما تو واقعیتم میگیم لیلا!

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سایت پاسخگویی به سوالت وبگاه جامع طراحی سایت و سئو سایت موزیک آواز Brian مشاوران کنکور شیراز نامه فرهنگ سمت من نیا Robert یاور بعضی اوقات مؤمن